تفاوت سوگیری توجه به تصاویر و چهره های هیجانی در افراد افسرده با افراد غیر افسرده

بیتا آجیل چی

دکتری روان شناسی عمومی و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی

وحید نجاتی

دکترای علوم اعصاب و دانشیار دانشگاه شهید بهشتی

چکیده

مطالعه حاضر یک پژوهش تحلیلی از نوع مقطعی مقایسه­ای و جامعه آماری آن کلیه افراد افسرده شهر تهران بودند. که پس از مراجعه به یکی از کلینیک های روان شناسی شهر تهران و انجام غربالگری با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک (با نقطه برش 21و بالاتر) و مصاحبه تشخیصی ساختار نیافته بر اساس نسخه چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، تعداد 41 نفر از افراد مبتلا به افسردگی به روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب شده و با تعداد 41 نفر از افراد غیر افسرده از نظر جنس، سن، میزان تحصیلات، ‌شغل و وضعیت تاهل با گروه بیمار همتا شدند.

سپس، دو نوع آزمون رایانه ای دات پروب (چهره های هیجانی و تصاویر هیجانی) بر روی آزمودنی­های هر دو گروه اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس دوطرفه چند متغیری نشان داد که در هر دو آزمون، گروه افسرده در پاسخ به محرکهای همخوان سریعتر و با دقت بیشتری و در پاسخ به محرکهای ناهمخوان با سرعت و دقت کمتری عمل کردند. علاوه بر این، ‌در هر دو آزمون شاخص سوگیری توجه در گروه افسرده به طور معنی داری منفی تر از گروه غیر افسرده بود که این امر نشان از گوش به زنگی و گرایش بیشتر افراد افسرده نسبت به محرکهای هیجانی دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که دو نوع آزمون دات پروب در تشخیص سوگیری توجه افراد افسرده تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند.

واژه های کلیدی: سوگیری توجه، تصاویر هیجانی ، چهره های هیجانی، افسردگی.

مقدمه

نظریه های شناختی مربوط به افسردگی بر نقش پردازش اطلاعات به عنوان یکی عامل تعیین کننده مهم در خلق افسرده و نشانه های افسردگی تاکید کرده اند (کلارک،‌بک، و آلفورد[1]،‌1999). سوگیری های ایجاد شده در پردازش اطلاعات هیجانی، که حافظه، توجه و استدلال به آن دچار می شوند، به عنوان عوامل آسیب پذیر کننده در مقابل افسردگی مورد مطالعه قرار گرفته اند (بائرت، دی رائدت،  و کوستر[2]، 2010). علاوه بر این، وجود سوگیری در استدلال، حافظه (متیوز و مک لئود، ‌2005) و هم چنین توجه  افراد افسرده به خوبی نشان داده شده است.

در افراد افسرده توجه به اطلاعات منفی حفظ شده و به اطلاعات مثبت کاهش می یابد. چنین سوگیری انتخابی در پردازش اطلاعات نقش مهمی در آغاز، ابقاء و عود دوره های افسردگی بر عهده دارد (بائرت، دی ریدت،‌ اسشاخت، و کوستر[3]، 2010؛ براونینگ، هولمز، چارلز، کاون،‌ و هامر[4]،‌2012). مشخص شده که سوگیری توجه نسبت به محرکهای منفی (چهره های هیجانی منفی) حتی پس از بهبود دوره افسردگی نیز وجود دارد (جورمن و گوتلیب[5]، 2007).

در این راستا، مطالعه اورارت، کوستر، و درخشان[6] (2012) نشان داد که سوگیری توجه در مراحل مختلف پردازش اطلاعات (توجه، تفسیر، حافظه، کنترل شناختی ) در افراد افسرده وجود دارد. لیونگ، لی، ییپ،‌ لی،‌ و ونگ[7] (2009) نشان دادند که گروه افسرده نسبت به افراد غیر افسرده  تمایل زیادی به کلمات منفی افسرده کننده  در مقایسه با کلمات خنثی دارند. همچنین کاهش اختلاف واکنش زمانی در افراد افسرده به کلمات منفی نسبت به کلمات خنثی بیشتر از افراد سالم بود . ایپ، دابسون و فرور[8] و همکاران (2012) نیز در یک فرا تحلیل منظم  نشان داند که سوگیری توجه نسبت به محرکات منفی در افرادی که از لحاظ کلینیکی تشخیص افسردگی دریافت کرده بودند، معنادار است در حالی که این سوگیری در افراد دارای خلق غمگین مشاهده نشد. بدین معنا که سوگیری توجه به شدت افسردگی و همچنین به محرکات هم خوان با خلق بستگی دارد.

همچنین پژوهشگران دریافته اند که  شکل گیری سوگیری توجهی منفی در افراد افسرده به وجود یا عدم وجود اضطراب در آنها بستگی دارد به طوری که چنین سوگیری توجهی فقط در افراد افسرده که دارای نوعی از اختلالات اضطرابی نیز می باشند اتفاق می افتد (مارکلا- لرنس، کیسر، گولز، فیدتر، میوندت، و ویسبورد[9]،‌2011). بدیهی است،‌ دست کاری سوگیری توجهی منفی در جهت کاهش آن، می تواند موجب افزایش خلق و کاهش نشانه های افسردگی گردد. بنابراین کاهش چنین سوگیری هایی می تواند راهبردی مناسب برای پیشگیری از عود افسردگی به شمار آید (بائرت، و همکاران، 2010؛ براونینگ و همکاران،‌2012).

شواهد اصلی در خصوص وجود سوگیری توجهی در افراد افسرده،‌ غالبا از تحقیقاتی به دست آمده است که از آزمون دات پروب (مکلئود، متیوز و تاتا[10]، 1986). یا آزمون موضع گیری توجه (گوتلیب، مک لاکلن، و کاتز[11]، 1988) استفاده کرده اند. پیشنهاد برخواسته از این پارادایم بیان می دارد که سوگیری توجه در افراد افسرده غالبا بخاطر مشکلات ناشی از عدم درگیر شدن اتفاق می افتد (برادلی، موگ، و لی[12]، 1997). عدم توانایی این پارادایم در توضیح چگونگی تفکیک اطلاعات هیجانی از اطلاعات خنثی برای پردازش زمانی که در ترکیب با یکدیگر ارائه می شوند، منجر به شکل گیری آزمون دیگری تحت عنوان ‌ نشانه گذاری فضایی (پوسنر[13]،‌1980) شد (وریچ، تریت، و هولینگورث[14]،‌2007). در نوع استاندارد این آزمون نشانه ها به مدت بسیار کم (کمتر از 500 هزارم ثانیه) ارائه می شوند. به منظور بررسی نگهداری توجه توصیه شده که زمان بین شروع ارائه نشانه و شروع ارائه هدف  افزایش یابد (بیشتر از 500 هزارم ثانیه) تا از این طریق اثر بازداری بازگشت[15]  بررسی شود. بازداری بازگشت مکانیسمی است که تغییر توجه از مکانی که قبلا محرک مورد توجه در آنجا قرار داشته  به سمت موقعیت جدید را بازداری می کند. بنابراین، در کوششهای درست در مقایسه با کوششهای نادرست کشف هدف در زمان طولانی تر اتفاق می افتد (بائرت، دی ‌رائدت و کوستر، 2010). به بیان فاکس و همکاران (2002) اثر بازداری بازگشت در افرادی که توجهشهان را روی برخی از نشانه های خاص نگه میدارند، به مقدار زیادی کاهش می یابد و یا اصلا به وجود نمی آید. مطالعاتی که این پارادایم جدید را مورد توجه قرار داده اند سوگیری توجه را به صورت عدم توانایی در دور کردن توجه از اطلاعات همخوان با خلق[16] یا فراخواننده خلق[17] به مرحله بعدی پردازش اطلاعات،  تعریف کرده اند (بائرت ، دی رائدت و کوستر ،‌2010). 

آزمونهای فوق برای تشخیص سوگیری توجه در افراد افسرده، با استفاده از محرکهای مختلف و به طرق متفاوتی اجرا شده اند. به عنوان مثال دو آزمایش توسط کوستر، دی رائدت، گوئلون، فرانک، و کرامبز[18] (2005) در خصوص سوگیری توجه افراد دارای خلق افسرده به کلمات خودارجاعی منفی انجام شد. در آزمایش اول افراد دارای خلق افسرده در قطع توجه نسبت به کلمات منفی مشکل داشتند. در آزمایش دوم زمان سوگیری توجه از طریق ارائه نشانه ها در بازده های زمانی متفاوت (250، 500 و 1500 هزارم ثانیه) مورد بررسی قرار گرفت. مشاهده شد که ماندگاری توجه بر روی اطلاعات همخوان با خلق زمانی که محرکها در فاصله 500 و 1500 هزارم ثانیه ارائه می شوند، اتفاق  می افتد. هیچ تفاوتی بین دو گروه برای زمان 250 هزارم ثانیه مشاهده نشد. لیمن[19]، دی رائدت، اسشاخت و کوستر (2006) نتایج مشابهی در افراد دارای اختلال افسردگی با استفاده از چهره های هیجانی به عنوان محرک و کوستر، لی من، دی رائدت و کرامبز (2006) یافته های مشابهی با استفاده از محرکهای خنثی به دست آوردند.

 در همین راستا، بائرت، دی رائدت، ارنست و کوستر (2010) به بررسی رابطه بین سوگیری توجه، ‌شدت نشانه ها و مولفه های مختص افسردگی (شناختی، عاطفی و جسمانی) پرداختند. آنها سوگیری توجه را با استفاده از آزمون نشانه های فضایی تغییر یافته[20]  اندازه گیری کرده و آن را در خصوص کلمات مثبت و منفی، ارائه شده در فاصله 1500 هزارم ثانیه در سه گروه سالم، دارای افسردگی خفیف، ودارای افسردگی متوسط تا شدید، مورد مقایسه قرار دادند. نتایج حاکی از آن بود که نگهداری توجه بر روی اطلاعات منفی در افراد دارای نشانه های افسردگی شدیدتر به خصوص در همراهی با  علائم شناحتی افسردگی وجود داشت. 

  میازاکی، واک، ایچی هاراس[21]، و واک (2012) نیز به بررسی این موضوع پرداختند که آيا محرکهای چهره ای دارای نگاه زل و مستقیم که در تحقیقات پیشین مشخص شده که به تنهایی می تواند توجه را به خود جلب می کند، آیا در آزمونهای دات پروب و در مقایسه با محرکهای چهره ای دارای نگاهی به سمت دیگر نیز می توانند توجه را به خود جلب کنند. آنها دریافتند که شرکت کنندگان توجه بیشتری به چهره های دارای نگاه زل و مستقیم نشان دادند. این سوگیری توجهی به مکانیسمهای درک نگاه به عنوان زل زدگی بستگی دارد، همانگونه که نسبت به نگاه زل و مستقیم از طرف چشمهایی که غیر طبیعی هستند (مانند چشمهای دارای حدقه/ عنیبیه سفید و صلبیه سیاه) سوگیری توجه اتفاق نمی افتد. این یافته ها این احتمال را نشان می دهند که اثرات توجهی در درک نگاه زل زده صرف نظر از بافت محرک به وقوع می پیوندند.

تحقیقات پیشین صورت گرفته در خصوص آزمون دات پروب نشان داده اند که چهره های تهدید کننده نوعی سوگیری در توجه ایجاد می کنند. پژوهشهای جدید چنین بیان می دارند که صرف نظر از توجه، یک چهره ترسیده دو طرفه (هر دو طرف صورت در حالت ترسیده باشد) درک تکرار کمِ محرک را بهبود بخشیده و درک تکرار بالای محرک را تخریب می کند. بوکانگرا، هیویجدینگ، و زلنبرگ[22] (2012) در ترکیب این خطوط تحقیقی جداگانه در یک پارادایم دات پروبی واحد دریافتند که یک چهره ترسان دو طرفه در مقایسه با یک چهره با دو طرف خنثی، پاسخ به  تکرار کم محرک را سرعت بخشیده و پاسخ به تکرار زیاد محرک را کاهش می دهد. این یافته ها از آنجا دارای اهمیت هستند که نشان می دهند نشانه های هیجان در آزمونهای دات پروب نه تنها وقتی که اطلاعات از لحاظ زمانی به طور ترجیحی پردازش می شوند، ایجاد سوگیری می کنند (مثل سوگیری توجه در خصوص مکان)، بلکه بسته به این که چه نوع اطلاعاتی در پردازش ترجیح داده می شوند نیز سوگیری به وجود می آورد (مثل سوگیری ادراکی در مورد فراوانی).

براونینگ و همکاران (2012) دریک پژوهش آزمایشی تاثیرات یک روش اصلاح سوگیری هیجانی[23] کامپیوتری (با ارائه دو نوع محرک تصویریِ  چهره و کلمه) را بر معیارهای مداخله کننده در عود افسردگی (علائم باقیمانده افسردگی و سطح کورتیزول در زمان بیداری) در بیماران دارای افسردگی راجعه مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که مداخله مثبت مبتنی بر چهره، توانست معیارهای مداخله کننده در عود افسردگی را در افراد مبتلا به افسردگی راجعه کاهش دهد. بر این اساس می توان گفت که اصلاح سوگیری توجهی را می توان به عنوان یک واکسن شناختی در مقابل افسردگی در نظر گرفت و به عنوان یک راهبرد مفید در پیشگیری ثانویه این بیماری پیشنهاد نمود.

در راستای پژوهشهای اخیر در خصوص بررسی آزمون دات پروب از جنبه ها و زوایای مختلف، در پژوهش حاضر آزمون دات پروب با توجه به نشانه های مورد استفاده (محرک چهره هیجانی و محرک تصویر هیجانی) مورد مطالعه قرار گرفته و این دو نوع آزمون دات پروب برای بررسی سوگیری توجهی افراد افسرده با افراد غیر افسرده مورد مقایسه قرا گرفته اند تا به این سئوال پاسخ داده شود که آیا آزمون دات پروب تصاویر هیجانی با آزمون دات پروب چهره های هیجانی در تشخیص سو گیری توجهی افراد افسرده با یکدیگر تفاوت دارند؟

 

 

روش

پژوهش حاضر تحلیلی از نوع مقطعی مقایسه ای بود. جامعه مورد مطالعه افراد 19 تا 40 ساله مبتلا به افسردگی بودند که طی شش ماه نخست سال 1391 به یکی از کلینیکهای روانشناسی در شهر تهران مراجعه کرده،  و پس از انجام آزمون غربالگری افسردگی بک( با نقطه برش 21 و بالاتر) تشخیص بالینی یاد شده را بر اساس مصاحبه ساختار نیافته منطبق بر ملاک های متن باز نگری شده ویراست چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSMIV ) 41 بیمار از فهرست مراجعین مبتلا به افسردگی به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند و با 41 فرد غیر افسرده ، بدون سابقه آسیب روان پزشکی یا روان شناختی که از نظر متغیرهای سن، جنس، میزان تحصیلات،‌ شغل و وضعیت تاهل با گروه نخست همتا شده بودند با استفاده از  دو نوع  آزمون دات پروب (چهره و تصویر)،‌ به عنوان محرک، مورد مقایسه قرار گرفتند. در گروه مبتلا به افسردگی شرایط ورود به مطالعه احراز ملاک های تشخیص اختلال افسردگی  منطبق با ملاک های DSMIV و هم چنین کسب نمره 21 و بالاتر در پرسش نامه بک بود. در گروه غیر افسرده نداشتن سابقه آسیب روان پزشکی  ملاک ورود به مطالعه در نظر گرفته شد.

 

ابزارهای پژوهش

1- پرسشنامه ويژگي­هاي جمعيت­شناختي: اين پرسشنامه توسط محقق و به منظور تعيين مشخصات جمعيت شناختي آزمودني ها از جمله سن، جنس، وضعيت تأهل و ميزان تحصيلات تهيه شد.

2-پرسشنامه افسردگی بک[24]: این آزمون را بک و همکاران ابداع کرده اند. علائم افسردگی که توسط این آزمون سنجیده می شود شامل: علائم هیجانی و عاطفی، انگیزشی و شناختی، و جسمانی و نباتی است. بک اعتبار آزمون را با روش اسپیرمن- براون 0.93 گزارش نموده است. این پرسشنامه دارای 21 پرسش است که هر پرسش آن چهار گزینه (3، 2، 1، 0) دارد. آزمودنی ها با کشیدن دایره دور شماره ای که با احساس شان در آن هفته متناسب تر است، به سئوال ها پاسخ می دهند. فتی (1370) ضریب همبستگی بین آزمون افسردگی بک و مقیاس افسردگی همیلتون را در آزمودنیهای ایرانی 0.66 گزارش نموده است. همچنین در مطالعه ای که در دانشگاه علوم پزشکی تهران (بیمارستان روزبه) انجام شد، روایی و پایایی این آزمون را در جمعیت سالم و بالینی بالا و قابل قبول نشان داده است (کاویانی، موسوی،محیط ، 1380).

 

3-آزمون اصلاح شده دات پروپ چهره و تصاویرهیجانی: این آزمون، نسخه اصلاح شده آزمون اصلی(مک لئود، ماتییوس، تاتا، 1986) است . بدین منظور دو نسخه از آزمون فراهم شد. در نسخه نخست از تصاویرچهره با حالت هیجانی غم و خنثی که از بانک داده های صورت نیم استیم استخراج شد، به عنوان محرک استفاده شد و در آزمون دوم از تصاویر هیجانی مربوط به افسردگی که از مجموعه تصاویر بین المللی هیجانی بدست آمد استفاده شد. تصاویر و نقطه در دو کادر مستطیل شکل با فاصله 2 سانتی متر از نقطه تثبیت مرکزی صفحه نمایش، ارایه گردیدند. آزمودنی به فاصله50 سانتی متر از رایانه قرار گرفت. نخست کادر خالی و نقطه تثبیت (+) برای مدت 500 هزارم ثانیه ارایه شدند. سپس دو چهره در چپ و راست نقطه تثبیت صفحه نمایش به مدت500 هزارم ثانیه ارائه گردید. آزمودنی باید با دیدن نقطه(ستاره)، با فشار دادن کلیدهای جهت نما بر روی صفحه کلید رایانه، جهت نقطه (ستاره) ظاهر شده را نشان می­داد و بر این پایه، رایانه پاسخ و زمان واکنش آزمودنی را تا یک هزارم ثانیه ثبت می­کرد. آزمون با بهره گیری از یک لپ تاپ اجرا شد.

نمره گذاری آزمون اصلاح شده دات پروپ چهره و تصاویر هیجانی:

مجموع تعداد پاسخهای صحیح (دقت) و میانگین زمان صرف شده برای پاسخ به سئوالها (سرعت) برای هر آزمودنی در هر یک از حالات ارائه )همخوان و ناهمخوان) به طور جداگانه محاسبه می گردد. و محاسبه شاخص سوگیری توجه ، با کم کردن زمان واکنش آزمودنی ها در حالت همایندی نقطه با چهره از زمان واکنش آزمودنی در حالت ناهمایندی نقطه با چهره محاسبه می شود.

یافته­ها

جدول1: ویژگی­های توصیفی مربوط به ارائه محرک­ها به دو گروه در دو آزمون دات­پروب

متغیر

گروه

تصویر

چهره

میانگین (انحراف معیار)

میانگین (انحراف معیار)

دقت

همخوان

غیر افسرده

  )81/0) 54/19

(57/0)78/9

افسرده

  )26/0) 93/19

(26/0)93/9

دقت ناهمخوان

غیر افسرده

  )30/0) 90/19

(00/0)00/10

افسرده

  )89/0) 41/19

(51/0)80/9

سرعت

همخوان

غیر افسرده

  )10/2) 42/9

(27/3)60/6

افسرده

  )36/2) 12/8

(10/3)87/5

سرعت

نا همخوان

غیر افسرده

  )32/2) 80/10

(70/5)63/8

افسرده

  )34/6) 03/13

(01/7)67/12

شاخص سوگیری توجه

غیر افسرده

  )64/1) 39/1-

(55/6)02/2-

افسرده

  )22/6)99/4-

(45/7)36/6-

 

جدول 2: آزمون مانووا دو طرفه جهت بررسی سرعت، دقت و شاخص دو گروه در دو نوع آزمون

 

 

نوع ارائه

درجه آزادی

میانگین مربعات

ضریب F

سطح معنی­داری

گروه

(افسرده/ غیر افسرده)

دقت

همخوان

1

95/2

55/10

001/0

ناهمخوان

1

78/4

63/16

0005/0

سرعت

همخوان

1

19/78

83/10

001/0

ناهمخوان

1

23/395

04/12

001/0

 

شاخص

 

1

00/825

61/21

0005/0

نوع آزمون (تصویر/چهره)

دقت

همخوان

1

61/4000

12/14294

0005/0

ناهمخوان

1

44/3902

70/13573

0005/0

سرعت

همخوان

1

26/299

44/41

0005/0

ناهمخوان

1

65/94

88/2

091/0

 

شاخص

 

1

31/57

0/1

222/0

گروه* نوع آزمون

دقت

همخوان

1

61/0

18/2

142/0

ناهمخوان

1

88/0

05/3

082/0

 

سرعت

همخوان

1

52/0

07/0

789/0

ناهمخوان

1

78/17

54/0

463/0

 

شاخص

 

1

23/12

32/0

572/0

همانطور که در جدول 2 مشاهده می­شود، بررسی مولفه گروه نشان می دهد دو گروه درتمام متغیرهای تحت بررسی یعنی سرعت و دقت در هر دوحالت همخوان و ناهمخوان، و همچنین شاخص سوگیری توجه، تفاوت معنادار در 05/0P< دارند. معنادار نبودن اثرات تعاملی گروه- نوع آزمون مشخص می سازد که نوع آزمون بر تفاوت دو گروه تاثیر معناداری در سطح 05/0P< ندارد. به عبارت دیگر دو گروه در هر دو آزمون در متغیرهای فوق تفاوت معنادار در سطح05/0P< دارند. با مراجعه به مقادیر میانگینها در می یابیم که در هر دو آزمون، گروه افسرده در پاسخ به محرکهای همخوان سریعتر و با دقت بیشتری عمل کرده اند، در حالیکه در پاسخ به محرکهای ناهمخوان گروه غیر افسرده سرعت و دقت بیشتری از خود نشان داده اند. علاوه بر این، ‌در هر دو آزمون شاخص سوگیری توجه در گروه افسرده به طور معنی داری منفی تر از گروه غیر افسرده است که این امر نشان از گوش به زنگی و گرایش بیشتر افراد افسرده نسبت به تصاویر هیجانی دارد.

بحث و نتیجه گیری

یافته­های پژوهش حاضر با توجه به جدول 2 نشان داد که بين دو گروه افسرده و غیر افسرده از لحاظ سوگیری توجه در هر دو نوع آزمون دات پروب تفاوت معناداري وجود دارد، به عبارت ديگر گروه افسرده نسبت به گروه همتای سالم خود از گوش به زنگی و گرایش بیشتر ی نسبت به چهر ها و تصاویر هیجانی برخوردار است. این یافته با پژوهشهای اورائرت و همکاران (2012)، ایپ و همکاران (2012)، بائرت و همکاران (2010)، بائرت، دی ریدت، ارنست و کوستر (2010)، براونینگ و همکاران (‌2012)، کوستر و همکاران (2005)، لیمن و همکاران (2006) و لیونگ و همکاران (2009) مبنی بر وجود سوگیری توجه در افراد افسرده نسبت به محرکات منفی و یا چهره های غمگین در مقایسه با افراد سالم، همسو می باشد.

لازم به ذکر است که هدف اصلی پژوهش حاضر علاوه بر بررسی سوگیری توجه در افراد افسرده نسبت به افراد سالم، مقایسه نتایج حاصل از دو نوع آزمون دات پروب در بررسی این سوگیری توجه بود. همانطور که پیشتر نیز گفته شد، نتایج حاصل نشان داد که افراد افسرده در پاسخ به چهره های غمگین و تصاویر غمگین سوگیری یکسانی نشان می دهند. در واقع پاسخ توجهی آنها به این دو نوع محرک تفاوتی نداشت. از این یافته می توان چنین نتیجه گرفت که درک هیجان القاء شده از سوی محرک ارائه شده است که سوگیری توجه را ایجاد می کند نه بافتی که هیجان مورد نظر در آن ارائه می شود. این یافته از این منظر،  با پژوهش میازاکی و همکاران (2012) که در آن دریافتند سوگیری توجهی به علت درک نوع نگاه (زل ردن)، صرف نظر از بافت ارائه محرک به وقوع می پیوندند،  همخوانی دارد.

نتیجه حاصل از پژوهش حاضر با یافته های بائرت، دی ریدت، ارنست و کوستر (2010) مبنی بر این که سوگیری توجهی با شدت نشانه های افسردگی رابطه مثبت دارد نیز همخوان است. یعنی در افراد دارای افسردگی متوسط و شدید ( مانند افراد پژوهش حاضر) سوگیری توجه به وضوح قابل مشاهده است، نتیجه ای که در پژوهش حاضر نیز به دست آمد

از یک منظر دیگر یافته پژوهش حاضر را می توان این گونه تفسیر کرد که شکل گیری سوگیری توجه به غمگینی با نظریه های شناختی مربوط به افسرده همخوان است (ویسکو[25]، 2012). بنابراین می توان گفت که  مولفه شناختی افسردگی در شکل گیری سوگیر ی توجه نقش اصلی را بر عهده دارد ، چرا که در پاسخ به هر دو نوع  محرک ارائه شده (تصویر و چهره) تشخیص نوع محرک (هیجانی ویا خنثی) بر عهده مولفه شناختی فرد است و از آنجایی که شناخت یک فرد افسرده به علت درگیر بودن در مولفه ها مختص افسردگی، به سمت تشخیص سریع محرکهای همخوان با خلق افسرده تمایل دارد، ‌بنابراین فرق نمی کند که این محرک همخوان با خلق یک چهره غمگین است یا یک تصویر غمگین کننده. این یافته از این منظر با پژوهش بائرت، دی ریدت، ارنست و کوستر (2010) که در آن دریافتند سوگیری توجهی افراد افسرده با علالم شناختی افسردگی در ارتباط است همخوان است.

با مقایسه نتیجه حاصل از پژوهش براونینگ و همکاران (2012) که در آن افراد افسرده به مداخله اصلاح کننده سوگیری توجه بااستفاده از محرک چهره های هیجانی پاسخ دادند اما به همین مداخله زمانی که از کلمات هیجانی استفاده کرد پاسخ نداند، با نتایج حاصل پژوهش حاضر مبنی بر ایجاد سوگیری توجه نسبت به هر دو نوع محرک تصویریِ هیجانی، می توان چنین استنباط کرد که افراد افسرده نسبت یه محرکهای دیداری گرایش بیشتری دارند تا نسبت به محرکهای معنایی. در واقع پردازش دیداری در افراد افسرده قوی تر و سریع تر از پردازش معنایی عمل می کند..

به نظر میرسد، نتیجه گیری های اخیر در پژوهشهای آتی در این زمینه در بیماران افسرده ای که دارای اختلال اضطرابی نیز هستند (همبودی افسردگی با اضطراب ) مورد بررسی دقیق قرار گیرند چرا که بر اساس تحقیق (مارکلا و همکاران، 2011) سوگیری توجه در افراد افسرده ای که دارای اختلالات اضطرابی نیز می باشند، اتفاق می افتد. محدود بودن جامعه آماری به شهر تهران،‌ در دسترس بودن روش نمونه گیری، از محدودیت های پژوهش حاضر محسوب میگردد که برای رفع آنها، انجام پژوهش در جامعه آماری بزرگتر با نمونه گیری تصادفی در کنار تفکیک جنسیتی در پژوهشهای بعدی پیشنهاد می گردد.

 

منابع

Baert, S., De Raedt, R., & Koster, E.H.V. (2010): Depression-related attentional bias: The influence of symptom severity and symptom specificity. Cognition & Emotion, 24(6), 1044-1052.

Baert, S., De Raedt, R., Schacht, R., Koster, E.H.V.  (2010). Attentional bias training in depression: therapeutic effects depend on depression severity. Journal of Behavioral Therapy Exp Psychiatry, 41(3), 265-74.

Bocanegra, B.R., Huijding, A., zeelenberg, R. (2012). Beyond attentional bias: a perceptual bias in a dot-probe task. Emotion. 12(6), 1362- 1366.

Bradley, B. P., Mogg, K., & Lee, S. C. (1997). Attentional biases for negative information in induced and naturally occurring dysphoria. Behaviour Research and Therapy, 35, 911-927.

Browning, M., Holmes, E.A., Charles, M., Cowen, P.J., Hamer, C.J. (2012). Using attentional bias modification as a cognitive vaccine against depression. Biological Psuchiatry, 72(7), 572-579.

Clark, D. A., Beck, A. T., & Alford, B. A. (1999). Scientific foundations of cognitive theory of depression. New York: Wiley.

Epp, A.M., Dobson, K.S., & Frewen, P.A. (2012). A systematic meta-analysis of the Stroop task in depression. Clinical psychology Review, 32(4), 316-328.

Everaret, J., Koster, E.H.W., Derakhshan, N. (2012). The combined cognitive bias hypothesis in depression. Clinical psychology Review. 32(5), 413-424.

Fox, E., Russo, R., & Dutton, K. (2002). Attentional bias for threat: Evidence for delayed disengagement from emotional faces. Cognition and Emotion, 16, 355-379.

Gotlib, I. H., McLachlan, A. L., & Katz, A. N. (1988). Biases in visual attention in depressed and non-depressed individuals. Cognition and Emotion, 2,185-200.

Joormann, J., & Gotlibe, I.H. (2007). Selective attention to emotional faces following recovery from depression. Journal of abnormal Psychology, 116(1), 80-85.

Koster, E. H. W., De Raedt, R., Goeleven, E., Franck, E., & Crombez, G. (2005). Mood-congruent attentional biases in dysphoria: Maintained attention t and impaired attentional disengagement from negative information. Emotion, 5, 446-455.

Koster, E. H. W., Leyman, L., De Raedt, R., & Crombez, G. (2006). Cueing of visual attention by emotional facial expressions: The influence of individual differences in anxiety and depression. Personality and Individual Differences, 41, 329-339.

Leung KK, Lee TM, Yip P, Li LS, Wong MM.  (2009). Selective attention biases of people with depression: positive and negative priming of depression-related information. Psychiatry Research, 165(3), 241-51.

Leyman, L., De Raedt, R., Schacht, R., & Koster, E. H. W. (2006). Attentional bias for angry faces in unipolar depression. Psychological Medicine, 37, 393- 402.

MacLeod, C., Mathews, A., & Tata, P. (1986). Attentional bias in emotional disorders. Journal of Abnormal Psychology, 95, 15-20.

Markela-Lerenc, J; Kaiser, S; Gölz, T; Fiedler, P; Mundt, C; Weisbrod, M (2011). Attentional bias in depressive patients and the moderating effect of concurrent anxiety. Psychopathology, 44(3), 193-200.

Mathews, A., & MacLeod, C. (2005). Cognitive vulnerability to emotional disorders. Annual Review of Clinical Psychology, 1, 167-195.

Miyazaki, Y., Wake, H., Ichihara, S., Wake, T. (2012). Attentional bias to direct gaze in a dot-probe paradigm. Perceptual and Motor Skills, 114(3), 1007-1022.

Posner, M. I. (1980). Orientation of attention. Quarterly Journal of Experimental Psychology, 32, 3-25.

Weierich, M. R., Treat, T. A., & Hollingworth, A. (2007). Theories and measurement of visual attentional processing in anxiety. Cognition and Emotion, 22, 985-1018.

Wisco, B., E. (2012). Vidual attention to emotion in depression: Facilitation and Withdrawal Processes. Cognitive  Emotion, 26(4), 602–614.

 

 

[1] .Clark, Beck, & Alford

[2] .B eart, De Raedt, Ernst, & Koster

[3] .Baert, De Raedt, Schacht, & Koster

[4] .Browning, Holmes, Charles, Cowen, & Hamer

[5]. Joormann & Gotlibe

[6] . Everaret, Koster, Derakhshan

[7] .Leung, Lee, Yip, Li, Wong

[8] .Epp, Dobson, & Frewen

[9] . Markela-Lerenc, Kaiser,  Gölz, Fiedler, Mundt, Weisbrod

[10] .Tata

[11] .Mclachlan, Katz

[12] .Bradley, Mogg, & Lee

[13] .Posner

[14] . Weierich, Treat, & Hollingworth

[15] .inhibition of return (IOR)

[16] .mood-congruent

[17] .mood-eliciting

[18] .Goeleven, Frank & Crombez

[19] Leyman

[20] .modified spatial cueing task

[21].Miyazaki, Wake. Ichiharas

[22] .Bocanegra, Huijding, Zelenberg

[23] .attentional bias modification (ABM)

[24]Beck Depression Inventory (BDI)

[25]. Wisco

کلمات کلیدی

کلینیک آسا، آسا کلینیک، مرکز مشاوره آسا، کلینیک روان شناسی آسا، مرکز مشاوره،روان شناس، روان شناسی، روانشناسی، کلینیک،دکتر، بیتا آجیل چی، دکتر بیتا آجیل چی، دکتر بیتا آجیلچی، مرکز مشاوره در سعادت آباد، روان شناس در سعادت آباد، asa clinic، clinic asa،ravanshenasi،psychology

اطلاعات تماس:

  • آدرس : سعادت آباد، نرسیده به میدان کاج، کوچه میرحسینی، بعد از چهار راه علامه شمالی، جنب بانک سپه، پلاک 46، واحد 2
  • ایمیل :info@asaclinic.ir
  • تلفن 1 : 22066510
  • تلفن 2 : 22060960

 

 

ساعات پذیرش:

از شنبه تا 5 شنبه : ساعت 13 تا 20

سایت شما برای نمایش بهتر نیاز به استفاده از کوکی دارد Cookie policy. I accept cookies from this site.Agree